الساندرو گوالتیری (Alessandro Gualtieri)، یک عطار دیوانه
21 مرداد 1402صنعت عطرسازی چیست؟
10 شهریور 1402تا به حال به این فکر کردهاید، که اگر در تمام زندگیتان هیچ رایحه و بویی را متوجه نمیشدید چه اتفاقی میافتاد؟ بسیاری از ما حس بویایی را حق مسلم خود میدانیم و شاید حتی یک لحظه هم به نداشتن این حس مهم فکر نکرده باشیم. جالب است بدانید، که اختلالات حس بویایی و چشایی هر ساله افراد زیادی را روانه مراکز پزشکی و درمانی میکند. در واقع افراد زیادی در دنیا وجود دارند، که به دلایل مختلف به صورت دائم یا موقت دچار کر بویی میشوند. کر بویی اصطلاحی است، که به از دست دادن کامل یا بخشی از حس بویایی، گفته میشود.
بدون حس بویایی، غذاها طعم متفاوتی خواهند داشت. شما نمیتوانید عطر گلها را احساس کنید و حتی میتوانید بدون آگاهی، خود را در یک وضعیت خطرناک قرار دهید. یک لحظه تصور کنید، که بدون توانایی تشخیص بوها و رایحهها چه اتفاقی میافتاد، شما حتی نمیتوانستید متوجه نشت گاز یا بوی آتش سوزی یا حتی شیر فاسد شده شوید. خوشبختانه، برای اکثر مردم، کربویی یک مشکل موقت است، این مشکل به دلیل بروز اختلالات شایعی ایجاد میشود که مخاط بینی را تخریب میکند.
مثلا آلرژی یا گرفتگی شدید بینی در اثر سرماخوردگی یا بیماریهای ویروسی شایع، یکی از آن اختلالاتی هستند که مخاط بینی شما را به طور موقت تخریب میکنند و باعث از بین رفتن حس بویایی شما در کوتاه مدت میشوند. اما زمانی که سرماخوردگی دوره خود را طی میکند، احساس بویایی فرد باز میگردد. علاوه بر اینها، کربویی میتواند نشانهای از یک مشکل پزشکی جدی باشد. شرایط جدیتری که مغز و اعصاب مغزی را تحت تاثیر قرار میدهد، مانند ایجاد تومور مغزی یا ضربه خوردن به سر نیز میتوانند باعث کربویی دائمی شوند.
البته از دست دادن حس بویایی نسبت به رایحهای خاص، برای همه ما در زندگی اتفاق افتاده است و مساله عجیبی نیست، اما احتمالا تا به حال متوجه این موضوع نشدهاید. حس بویایی توسط فرآیندهای خاصی کنترل می شود. در ابتدا مولکولی از یک ماده مانند رایحه گل آزاد می شود و سلولهای عصبی خاصی را در بالای بینی تحریک میکند. این سلولها، با نام سلولهای بویایی شناخته میشوند. سپس سلولهای عصبی اطلاعات را به مغز، که محل شناسایی رایحهای خاص است، ارسال میکنند. هر چیزی که با این مکانیسم تداخل داشته باشد، مانند گرفتگی بینی، انسداد بینی یا حتی آسیب به سلولهای عصبی، میتواند منجر به از دست دادن احساس بویایی یا اصطلاحا کربویی شود.
جالب است بدانید، که توانایی بوییدن بر سایر تواناییهای ما، به خصوص بر حس چشایی تاثیر میگذارد. در واقع بدون احساس کردن رایحه، جوانههای چشایی تنها میتوانند طعمهای محدودی را تشخیص دهند و همین موضوع به ظاهر ساده میتواند کیفیت زندگی را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. حالا شاید این سوال برای شما پیش بیاید، که چرا خودمان پس از مدتی، رایحه عطری را که استفاده کردهایم، دیگر احساس نمیکنیم؟ آیا مشکل مربوط به ماندگاری و پخش بوی عطر است؟ آیا بوی عطر از بین رفته و باید دوباره عطر را استفاده کنیم؟
فراموشی بوی عطر خودمان پس از مدتی
حتما شما هم مانند خیلی از افراد شیکپوش دیگر، پیش از آن که از خانه خارج شوید، عطر میزنید و در تمام طول روز، دوستان یا همکارانتان در مورد رایحه عطر خوشایندی که زدهاید، نظر میدهند و با ذوق از آن تعریف میکنند، اما خودتان رایحه آن را اصلا متوجه نمیشوید.حتی اگر اطرافیان هم به عطر شما توجه کنند، بازهم با خودتان میگویید عطری که این همه برایش هزینه کردهاید، ارزشش را نداشته، زیرا رایحه آن زود پریده است و دیگر آن را متوجه نمیشوید. فکر میکنید دلیل این اتفاق چیست؟ چرا بوی عطر زود میپرد و بینی شما باعث میشود، فکر کنید که عطرتان بیشتر از ۱۰ دقیقه دوام نمیآورد؟ چطور دیگران میتوانند عطر شما را استشمام کنند، اما خودتان نمیتوانید؟ واقعا علت این اتفاق چیست؟
در واقع دلیل اصلی این اتفاق عجیب، پخش شدن اتمهای عطرتان در هوا نیست، بلکه علت اصلی در خستگی بینی شما، آن هم تنها چند دقیقه پس از بوییدن رایحه عطر خلاصه میشود. هنگامی که شما برای اولین با رایحه عطری را میبویید، گیرندههای عطر در حس شامه شما یک سیگنال به سیستم لنفاوی مغزتان ارسال میکنند. در واقع گیرندههای مغز تعیین میکنند که شما چگونه آن عطر و بوی خاص را پردازش و احساس کنید.
گیرندههای بینی اساسا بعد از دو بار تنفس به نوعی خاموش و باعث میشوند، که عطر و بوی مورد نظر فارغ از اینکه در ابتدا چقدر قوی بوده است، شروع به محو شدن کند. حتی کارشناسان و دانشمندان دقیقا نمیدانند چرا ما به رایحه عطری که استفاده کردهایم عادت میکنیم، آنها فقط میدانند که این اتفاق رخ میدهد. به همین دلیل است، که ما به راحتی میتوانیم عطرهای غیر منتظره یا ناشناس و غریبه را در خانههایمان استشمام و احساس کنیم.
احساس رایحه خودمان
یکی از شاخصهای بقا در زندگی انسانها، حساسیت و قدرت بویایی آنها است. در جوامع ابتدایی، اجداد ما از این توانایی منحصر به فرد استفاده میکردند، تا تشخیص دهند که آیا غذاها هنوز قابل مصرف هستند یا فاسد شدهاند. در واقع، در روند تکامل انسان، رایحه گوشت پوسیده حیوانات، سیگنالهایی به مغز میفرستاد که انسان متوجه بد بودن آن میشد و به این ترتیب، آن را غیرقابل مصرف و خطرناک درک میکرد.
سیستم بویایی انسان بر خلاف سیستم شنوایی او که قادر به انتخاب از سیگنالهای صوتی محیط است، نمیتواند انتخاب کند که برکدام رایحه متمرکز شود و تمامی آنها را دریافت میکند. اما در مقابل گوشهای ما میتوانند در بین تلفیقی از صداهای متفاوت، یکی را انتخاب و باقی را طرد کنند. به این ترتیب، از لحاظ شنوایی انسان میتواند بر روی یک صدا متمرکز شود اما، سیستم بویایی این طور نیست و نیاز دارد تا همه روایح را استشمام کند.
همچنین، همه انسانها به طور غریزی به رایحههای بد حساس هستند. مغز در امتداد دریافت رایحههای ناخوشایند، سیگنالهایی را به بدن میفرستند که متوجه شویم چیزی غیر طبیعی در محیط وجود دارد. هیپوکامپ و آمیگدالا دو بخش از سیستم لیمبیک مغز هستند، که یک رایحه را با یک خاطره منفی یا یک فکر منفی مرتبط میکنند. با همه این تفاسیر، میتوان فهمید، که چرا بعضی از روایح و نتهای عطری برایمان خوشایند و بعضی دیگر برای ما ناخوشایند هستند.
استشمام رایحه های خوشبو
کور شدن بینی و عدم درک یک رایحه، ارتباط مستقیمی با مکانیزم بقا در سیستم بویایی دارد. مغز و سپس بدن ما، عموما عطر و رایحه مورد نظر را بیخطر تلقی میکند و از آنجایی که آن رایحه برای ما ضرری ندارد، تهدیدآمیز نیست و خطری برایمان به وجود نمیآورد، در نتیجه محرک واکنشهای منفی در ذهن نخواهد بود و به این ترتیب، آن را نادیده میگیرد. اینگونه میشود که بدن دیگر آن رایحه خوشایند و غیر خطرناک را درک نمیکند و خیلی زود نسبت به آن بیتفاوت میشود.
همانطور که در ابتدا گفتیم، کوری بویایی اصطلاحی به معنای از دست دادن کامل توانایی درکِ روایحی است، که دیگران به راحتی آنها را استشمام میکنند. این اتفاق زمانی رخ میدهد، که مغز شما رایحه مورد نظر را به عنوان یک بوی آشنا و غیر تهدید کننده شناسایی میکند. در فرآیند شناسایی روایح، هنگامی که سلولهای میترال، سیگنالهای یک رایحه خاص را به کورتکس بویایی مغز میفرستند، سلولهای میترال این سیگنالها را به قسمتهای خاصی از سیستم لیمبیک نیز میفرستد. سیستم لیمبیک، مسئولیت اولیه ترشح هورمونها، واکنشهای عاطفی و حافظه را بر عهده دارد. علاوه بر این، بخشی از سیستم لیمبیک مغز، هنگامی که آدرنالین و نورآدرنالین ترشح میکند، تعیین کننده واکنش ستیز گریز است.
هنگامی که این اتفاق میافتد، مغز توانایی پردازش رایحه و شناسایی آن را، دارد. چنانچه مغز رایحه را ایمن و غیر خطرناک شناسایی کند، به راحتی رایحه را پس میزند. در نتیجه شما نسبت به آن رایحه که میتواند عطرتان باشد، دچار کوربویی موقت میشوید. البته اگر پس از مدتی مشخص، دوباره مقداری از عطر را بر روی پوست خود اسپری کنید، آن را تا مدت کوتاهی احساس میکنید، اما پس از آن دوباره دچار کوربویی موقت خواهید شد.
پردازش رایحه و شناسایی آنها
موضوع جالبی که در این جریان وجود دارد، آن است که در واقع عدم حس کردن رایحه یک عطر پس از مدت زمانی مشخص، نشان دهنده مشکل خاصی در عطری که خریدهاید یا در احساس بویایی شما نیست. بلکه در واقع عدم حس کردن رایحه یک عطر پس از مدت زمانی مشخص، نشان دهنده سلامت حس بویایی شما است. جالب است، به این نکته نیز توجه کنید، که عطرهای مرغوب، معمولا به همین دلیل از ساختاری چند لایه تهیه میشوند.
این ساختار چند لایه باعث میشود که در زمانهایی مشخص پس از اسپری کردن عطر و ادکلن بر روی پوست، رایحه نتهای مختلفی به مشام برسد و به این ترتیب ممکن است شما، رایحه عطرتان را دوباره با تمی متفاوت احساس کنید، اما باز هم خیلی زود به آن رایحه عادت خواهید کرد و دیگر خودتان آن را احساس نمیکنید. پس اگر به دنبال عطری میگردید که خودتان نیز بیشتر رایحه آن را احساس کنید، باید به سراغ عطرهایی بروید که طراحی آنها ساختار پیچیدهتری دارند.